گزینهی هستهای چین در جنگ تجاری
بزرگترین انتقام چین در حال آمدن است.
نویسنده: جیمز ریکاردز
7 جولای 2018
ترجمه اختصاصی توسط جنبش مقاومت در جنگ ارزی
جنگ تجاری بین ایالاتمتحده و چین در حال انجام است نخستین جنگ تجاری از دهه 1930، اکنون در حال انجام است و ممکن است در سالهای آینده ادامه یابد.
چین شرایط را برای جنگ تجاری با قیمتشکنی[1] فولاد در بازارهای جهانی و سرقت بیش از یک تریلیون دلار مالکیت معنوی ایالاتمتحده ایجاد کرد.
رئیسجمهور ترامپ با بستن تعرفه بر روی فولاد، آلومینیوم، پنلهای خورشیدی و ماشینهای ظرفشویی چین واکنش نشان داد. چین با اعمال تعرفههای جدید تلافی کرد.
ترامپ با اعمال تعرفههای گمرکی بیشتری بر پنجاه میلیارد دلار کالاهای وارداتی از چین پاسخ داد. چین با بستن تعرفههای گمرکی بر پنجاه میلیارد دلار واردات از آمریکا واکنش نشان داد. ترامپ تعرفهها را بر 100 میلیارد دلار کالاهای دیگر چین بهمثابه یک بازیکن پوکر با یک دست خوب افزایش داد.
ترامپ در هفته گذشته حتی امکان افزایش تعرفهها بر واردات حدود نیم تریلیون دلار کالاهای چینی را مطرح کرد که اساساً به معنای واردات کل کالاهای چین است.
در این مرحله، چین نمیتواند با تعرفهها ادامه دهد.
آنها تنها حدود 150 میلیارد دلار از ایالاتمتحده کالا وارد میکنند. با توجه بهسرعت آنها، آنها دیگر نمیتوانند از اعمال تعرفهها بر کالاهای آمریکایی استفاده کنند. ترامپ میتواند ادامه دهد، زیرا ایالاتمتحده واردات بیشتری از چین دارد.
سال گذشته رئیسجمهور چين، در چارچوب ديکتاتوري توانست برای مادامالعمر برای ریاست جمهوری نامزد شود. او نمیخواهد رژیم جدید دیکتاتوری خود را با عقبنشینی از دونالد ترامپ از یک جشن خیرهکننده آغاز کند؛ بنابراین او به گزینهی دیگری نیاز دارد.
اقدام نامتقان چین در جنگ تجاری با آمریکا
چینیها برای ادامه مبارزه، نیاز به پاسخ نامتقارن دارند؛ آنها برای نبرد در جنگ تجاری نیاز به چیزی غیر از اعمال تعرفه دارند.
چین مالک 1.2 تریلیون دلار از اوراق خزانهداری ایالاتمتحده است. تعدادی از تحلیلگران میگویند که چین میتواند این اوراق خزانه را در بازارهای جهانی تخلیه کند[2] و موجب شود که نرخ بهره ایالاتمتحده افزایش پیدا کند. این امر همچنین افزایش نرخ اوراق رهنی را به دنبال دارد که به بازار مسکن ایالاتمتحده صدمه میزند و احتمالاً اقتصاد ایالاتمتحده را به سمت رکود اقتصادی هدایت میکند. تحلیلگران از این اقدام بهعنوان «گزینه هستهای چین[3]» استفاده میکنند، زمانی که او برای مبارزه با ترامپ در «جنگ مالی[4]» با ترامپ میآید.
تنها یک مشکل وجود دارد.
گزینه هستهای توخالی است. اگر چین برخی از اوراق خزانه خود را به فروش برساند، به خودشان آسیب میرسانند زیرا هرگونه افزایش نرخ بهره باعث کاهش ارزش بازار آنچه میخواهند به فروش برسانند میشود. همچنین اگر چین به یک فروشنده تبدیل شود تعداد خریدار زیادی در اطراف وجود دارد. این اوراق خزانه توسط بانکهای ایالاتمتحده و یا حتی خود بانک فدرال رزرو خریداری خواهند شد. اگر چین یک نسخه شدیدی از قیمتشکنی اوراق خزانهداری را دنبال کند، رئیسجمهور ایالاتمتحده میتواند آن را تنها با یک تماس تلفنی با وزارت خزانهداری متوقف کند.
این به این دلیل است که ایالاتمتحده دفتر کل دیجیتالی که مالکیت تمام اوراق بهادار خزانهداری را ثبت میکند را کنترل میکند. ما میتوانیم بهراحتی حسابهای اوراق قرضه چینی را بهجای آن منجمد کنیم و این پایان آن خواهد بود؛ بنابراین، نگران نباشید زمانی که شما در مورد فروش گسترده اوراق خزانهداری ایالاتمتحده توسط چین میشنوید. چین در آنها گیر افتاده است. گزینه هستهای در بازار اوراق خزانهداری وجود ندارد.
گزینهی هستهای چین در جنگ ارزی
اما اگر شما نمیتوانید در یک جنگ تجاری برنده شوید، در عوض میتوانید سعی کنید که برنده یک جنگ ارزی شوید.
من فقط استدلال کردم که «گزینه هستهای چین» در جنگهای تجاری پوچ است؛ اما این بدان معنا نیست که چین خالی از گلوله در جنگ مالی است. چین نمیتواند تعرفههای بسیاری را همانند ترامپ تحمیل کند چراکه آنها بهاندازهی که ما از آنها خرید میکنیم از ما خرید نمیکنند.
چین نمیتواند اوراق خزانه را «قیمتشکنی» کند، زیرا خریداران زیادی برای آن وجود دارد و رئیسجمهور میتواند با منجمد کردن[5] حسابهای چین از این فروش گسترده جلوگیری کند؛ اگر همهچیز از دست بازار خزانهداری خارج شود؛ اما چین میتواند برای خنثی کردن جنگ تجاری از یک گزینهی واقعی هستهای بهوسیله مبارزه در جنگ ارزی استفاده کند.
چین بهسادگی میتواند ارزش کارنسی خود را 25 درصد کاهش دهد. این باعث میشود که کالاهای چینی برای خریداران آمریکایی ارزانتر تمام شود بهاندازهی همان تعرفهای که بر کالاهای چینی بسته شده بود. اثر خالص بر قیمت بدون تغییر خواهد بود و آمریکاییها میتوانند به خرید کالاهای چینی با همان قیمت در دلار ادامه دهند.
تأثیر چنین کاهش حداکثری ارزش یوان به جنگ تجاری محدود نمیشود. یوان ارزان باعث صادر کردن تورم منفی از چین به ایالاتمتحده میشود و کار را برای فدرال رزرو برای رسیدن به هدف تورمی آن سختتر میکند.
همچنین، چین طی دو باری که در گذشته تلاش کرد ارزش کارنسی خود را در آگوست 2015 و دسامبر 2015 کاهش دهد، موجب شد که بازارهای سهام ایالاتمتحده طی چند هفته بیشتر از 11 درصد سقوط کنند؛ بنابراین، اگر جنگ تجاری افزایش یابد که من انتظار دارم این اتفاق بیفتد، در مورد فروش گسترده اوراق خزانه ایالاتمتحده توسط چین و یا اعمال تعرفه نگران نباشید.
کارنسی را دنبال کنید. این جایی است که چین ضربه خواهد زد. هنگامیکه آنها این کار را انجام دهند، بازار سهام ایالاتمتحده از اولین قربانیان خواهد بود.
معضلات غیرقابلحل چین
شاید شما فکر کنید چنین واکنشی شدیدی از طرف چین بعید خواهد بود؛ اما شما باید خود را جای رهبری چین قرار دهید. این مسائل علمی برای رهبران چین نیست. آنها قلب مشروعیت حکومت را نشانه میگیرند. اقتصاد چین فقط در مورد فراهم کردن شغل، کالاها و خدمات نیست. این مسئله در مورد بقای رژیم حزب کمونیست چین است که اگر نتواند این موارد را فراهم کند با بحران روبهرو خواهد شد. ضروریترین الزام رهبری چینیها، اجتناب از ناآرامیهای اجتماعی است.
اگر چین با بحران مالی مواجه شود، رئیسجمهور شی بهسرعت آنچه چینیها به آن «ممنوعیت بهشت[6]» میگویند را از دست میدهد. این واژهای است که حسن نیت غیرقابل درک و حمایت مردمی که موردنیاز امپراطوران برای حکومت چین در 3،000 سال گذشته بوده است؛ را توصیف میکند. اگر ممنوعیت بهشت از بین برود، حاکم میتواند بهسرعت سقوط کند.
بیش از نیمی از سرمایهگذاری چین، کاملاً اتلاف است. بااینکه سرمایهگذاری چین باعث ایجاد شغل و استفاده از نهادههایی مانند سیمان، فولاد، مس و شیشه میشود، اما محصول نهایی، چه یک شهر باشد، یا ایستگاه قطار یا استادیوم ورزشی، اغلب بهمثابه فیل سفیدی[7] تلقی میشود که بدون استفاده باقی خواهد ماند.
رشد چین در سالهای اخیر بین 6.5 تا 10 درصد گزارششده است اما درواقع هنگامیکه یک تعدیل در جهت این اتلاف سرمایه انجام میشود، نزدیک به 5 درصد یا کمتر از آن است. دورنمای چین توسط «شهرهای ارواح[8]» دچار آشفتگی شده است که ناشی از اتلاف سرمایه چینی و مدل توسعه معیوب آن است. بدتر این است که این فیلهای سفید با پرداخت بدهیهایی که هرگز نمیتوانند پرداخت شوند، تأمین میشود.
اساساً، چین در اوج معضلات لاینحل است و هیچ راه خروج خوبی ندارد. از سوی دیگر، چین طی هشت سال گذشته با اعتبارات بشمار، سرمایهگذاری زیربنایی بدردنخور و طرحهای پونزی رشد کرده است.
رهبران چینی این را میدانند، اما آنها مجبور هستند ماشین رشد را در دنده بالا حفظ کنند تا برای میلیونها مهاجری که از حومه شهرها به شهر میآیند شغل ایجاد کنند و برای میلیونها نفری که در حال حاضر در شهرها هستند شغلها را حفظ کنند.
دو راه برای خلاص شدن از شر بدهی عبارتاند از: رکود (که منجر به حذف، ورشکستگی و بیکاری میشود) و یا تورم (که موجب سرقت قدرت خرید میشود که مشابه افزایش مالیات است).
هر دو راهحل جایگزین برای کمونیستها غیرقابلقبول هستند زیرا آنها مشروعیت سیاسی ندارند تا بتوانند بیکاری یا تورم را تحمل کنند. هر یک از این سیاستها موجب ناآرامیهای اجتماعی میشود و پتانسیل انقلاب کردن را آزاد میکند.
تناقضات داخلی که چین با آنها روبرو است: چین باید با یک سیستم بانکی ورشکسته (غیرقابلتبدیل به پول نقد)، یک حباب املاک و یک تریلیون دلار مدیریت ثروت که محصول طرحهای پونزی است و شروعشده است که جزئی از سقوط باشد، مقابله کند.
یوان بسیار ضعیف به چین مقداری فضای سیاسی میدهد تا از ذخایر خود برای مقابله با برخی از این مشکلات استفاده کند. یک کاهش ارزش در یوان ممکن است بهترین راه برای جلوگیری از ناآرامیهای اجتماعی باشد که موجب وحشت چین است.
هنگامیکه این اتفاق میافتد ـ شاید در اواخر امسال در پاسخ به جنگ تجاری ترامپ ـ اثرات به چین محدود نخواهد شد. شوک کاهش حداکثر ارزش یوان شلیک گلولهای است که در سراسر جهان شنیده میشود همانطور که در آگوست و دسامبر 2015 بود. (در هر دو بار، سهام ایالاتمتحده بیش از 10 درصد در عرض چند هفته کاهش یافت).
چین گزینهی هستهای جنگ تجاری ندارد اما یک اسلحه بسیار قدرتمند در اختیار دارد.
[1] دامپینگ (dumping): بازارشکنی یا قیمتشکنی از واژگان خاص اقتصادی به حساب میآید که بهویژه در تجارت بینالمللی جایگاهی ویژه و قانونی دارد و عبارت است از فروش یا صادرات یک کالا با قیمت کمتر از هزینههای تمامشده یا بهعبارتیدیگر فروش کالا در خارج به قیمتی کمتر از قیمت داخلی. استراتژی کلی دامپینگ به حذف رقبا و در اختیار گرفتن بازار مربوط میشود. ویکی پدیا
[2] به این معنا که حجم بسیار زیادی از اوراق خزانه آمریکا را بهیکباره در بازارهای جهانی به فروش برساند و موجب کاهش ارزش اوراق خزانهداری شود. مترجم
[3] China’s nuclear option
[4] financial war
[5] منجمد کردن حساب به این معنا است که از دسترسی صاحب حساب به حسابش (که طی فرایندی قانونی متهم شناخته شده) جلوگیری میکنند.
[6] The Mandate of Heaven
[7] فیل سفید اصطلاحی است که برای اشاره به داراییهایی به کار میرود که مالک آنها نمیتواند بهسادگی از بندِ آنها رها شود و در عین حال میزان استفاده و مفیدبودنشان نسبت به هزینهی نگهداریشان ناچیز است. در اقتصاد سیاسی، فیل سفید به پروژههای سرمایهگذاریای گفته میشود که گران به دست میآیند ولی حاصل چندانی ندارند. پروژههای فیل سفید به عنوان ابزار مریدپروری توسط سیاستمداران استفاده میشوند. این دسته از سیاستمداران با تعهدات مشکلسازی که در قبال گروههای خاص متقبل میشوند عملاً در جهت اجرای شیوههای ناکارا در توزیع گام برمیدارند. ویکی پدیا
[8] ghost cities