در انتظار کاهش ارزش یوان چین
اگر چین میتواند با کمترین مقدار کاهش ارزش پول باعث کاهش ۱۰درصدی ارزش بازار سهام آمریکا شود، بیشترین مقدار کاهش ارزش پول چه خساراتی را میتواند به آمریکا تحمیل کند؟! |
تثلیث غیرممکن
نوشته شده توسط جیمز ریکاردز
ترجمه اختصاصی توسط جنبش مقاومت در جنگ ارزی
قوانین صحیح اندکی در علم اقتصاد وجود دارد. اکثر قوانین به اصطلاح اقتصادی بسیار مشروط هستند و فقط در شرایط محدود و برای دورههای کوتاهمدت کاربرد دارند.
یکی از معدود نظریههای اقتصادی که به قانونی محکم نزدیک شده و آزمون زمان را پشت سر گذاشته است، «تثلیث غیرممکن»[1] است و کلید درک آن عبارت «غیرممکن» است. در حال حاضر چین قربانی «تثلیث غیرممکن» است.
شکست اجتنابناپذیر چین همانطوری که در زیر توضیح خواهم داد؛ احتمالاُ منجر به کاهش حداکثری ارزش یوان در ماههای آینده خواهد شد. نظریه «تثلیث غیرممکن» این است که یک اقتصاد باز (به معنی باز برای تجارت و جریان سرمایه) نمیتواند همزمان سه سیاست خاص را دنبال کند. این سه سیاست عبارتند از:
حساب سرمایه باز[2]، نرخ ارز ثابت[3] و سیاست پولی مستقل[4].
- بخش نخست نظریه «تثلیث غیرممکن»، سیاست پولی مستقل است. این بدان معنی است که بانک مرکزی شما میتواند بدون توجه به آنچه که بانکهای مرکزی دیگر انجام میدهند، نرخ ارز را تعیین کند.
- بخش دوم نظریه «تثلیث غیرممکن» حساب سرمایه باز است. این بخش به توانایی سرمایهگذاران برای به دست آوردن سریع و آسان پول خود در داخل و خارج از کشور اشاره دارد.
- سومین بخش، نرخ ارز ثابت است که در واقع به معنی ثابت بودن ارزش کارنسی شما در ارتباط با دیگر کارنسیها میباشد.
یک اقتصاد میتواند تلاش کند تا هر سه سیاست را دنبال کند، اما مطمئناً خیلی زود شکست خواهد خورد.
تنها سوال، زمان دقیق شکست و سیاست خاصی است که در نتیجه باید ترک شود.
علت غیرممکن بودن این سهگانه، تفاوت نرخ بهره و در این مورد، تفاوت نرخ بهرهی چین و کشورهای خارجی است.
برای نمونه «فریدونیا»[5] را در نظر بگیرید که قصد دارد تا برای تحریک رشد، نرخ بهره خودش را از ۳ به ۲ درصد کاهش دهد. همزمان شریک تجاری عمده «فریدونیا»، «سیلوانیا»[6]، دارای نرخ بهره ۳ درصد است.
«فریدونیا» همچنین یک حساب سرمایه باز (برای تشویق سرمایهگذاری مستقیم خارجی) را باز نگه میدارد.
در نهایت، «فریدونیا» نرخ مبادله خود را به «سیلوانیا» از 10 به ۱ ثابت میکند. که این نرخ ارز ارزان، برای تحریک صادرات از «فریدونیا» به «سیلوانیا» طراحی شده است.
در این مثال «فردونیا» در حال تلاش برای «سه گانهي ناممکن» است و همزمان حساب سرمایه باز، نرخ ارز ثابت و سیاست پولی مستقل (نرخ بهره 2%، در حالی که نرخ «سیلوانیا» 3٪ است) را میخواهد.
سپس چه اتفاقی رخ میدهد؟
سرمایهگذاران باهوش با نرخ بهره ۲ درصد از «فریدونیا» وام میگیرند تا در «سیلوانیا» با نرخ بهره ۳ درصد سرمایهگذاری کنند. این امر باعث میشود تا بانک مرکزی «فریدونیا» ذخایر ارزی خارجی خودش را به فروش برساند و کارنسی محلی بخرد تا تقاضا برای سرمایهگذاری سنگین و خارج از محدوده را برآورده کند.
اما امکان ادامهی این سیاست وجود ندارد؛ زیرا این سیاست باعث فشار برای افزایش نرخ برابری میشود در حالی که بانک مرکزی خواهان نرخ برابری ارز ثابت است.
و این امر باعث می شود بانک مرکزی «فریدونیا» ذخایر ارز خارجی خود را بفروشد و برای پاسخگویی به تقاضا برای وام به کارنسی محلی و سرمایه گذاریهای خارج از کشور، دست به چاپ پول محلی بزند.
در نهایت چیزی شکسته میشود.
ممکن است ذخایر ارزی «فریدونیا» تمام شود، حساب سرمایه را ببندد یا نرخ ارز ثابت را بشکند. (این همان چیزی است که در سال ۱۹۹۲ زمانی رخ داد، که «جرجسوروس[7]» بانک مرکزی انگلیس را ورشکسته کرد.)
یا به دلیل چاپ پول بسیار زیاد کنترل تورم از دست «فریدونیا» خارج میشود که مجبور میشود دوباره نرخ بهره را افزایش دهد.
نتیجه نهایی این است که «فریدونیا» نمیتواند «تثلیث غیرممکن» را حفظ کند و برای جلوگیری از ورشکستگی و از دست دادن تمام ذخایر ارزی خارجی خود مجبور به افزایش نرخ بهره، بستن حساب سرمایه و شکستن نرخ ارز ثابت یا هر سه مورد خواهد شد.
در این مثال تنها کافی است که شما چین و آمریکا را به ترتیب به جای «فریدونیا» و «سیلوانیا» جایگزین کنید. زمانی که این اتفاق برای چین رخ دهد احتمالاً منجر به کاهش حداکثری ارزش یوان میشود.
سرمایهگذاران باید به زودی برای یک زلزله مالی از طرف چین که در سراسر جهان منعکس میشود، آماده شوند.
«ترامپ[8]» تهدید کرده بود که چین را در طول مبارزات انتخاباتی خود از ژوئن 2015 تا روز انتخابات در تاریخ 8 نوامبر 2016 بهعنوان دستکاریکننده ارزش کارنسی معرفی میکند. زمانی که «ترامپ» انتخاب شد، چین به «سیاست تسکین جنگ ارزی»[9] متعهد شد.
اما در اواسط سال 2017، دولت ترامپ بار دیگر از دستکاری کارنسی توسط چین شکایت کرد. این امر تا حدودی در پاسخ به شکست چین در کمک به آمریکا در نوع برخورد با توسعه تسلیحات هستهای و برنامههای آزمایش موشکی کره شمالی بود.
از سوی دیگر، چین نمیخواست تا قبل از شروع «کنگره ملی حزب کمونیست چین»[10] در اکتبر، با آمریکا وارد معامله یا جنگ ارزی شود. رئیس جمهور «شیجینپینگ»[11] در حال یک بازی سیاسی ظریف داخلی بود و نمیخواست وضع موجود روابط بینالمللی را آشفته کند.
چین با اجازه به افزایش نرخ ارز (کاهش نرخ برابری یوان با دلار)، از 6.90 به 6.45 در تابستان ۲۰۱۷ دوباره آمریکا را ساکت کرد. چین به وضوح نتوانست تأثیر زیادی بر جاهطلبیهای هستهای کره شمالی داشته باشد. به همین دلیل «ترامپ» اخیراً با برنامه تعرفه خود به جلو رفت.
برخلاف نرخ ارز ثابت سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰، این بار چین با استفاده از بستن حساب سرمایه و بالابردن نرخها در کنار فدرال رزرو از «سهگانه غیرممکن» اجتناب کرد و در نتیجه سیاست پولی مستقل خود را رها کرد.
این همچنین بر خلاف رفتار چین در زمان اولین مواجههی آنها با شکست تلاشهایشان در شکستن «تثلیث غیرممکن» بود. در سال ۲۰۱۵ چین نه با بستن حساب سرمایه بلکه با شکستن نرخ ارز ثابت از «تثلیث غیرممکن» گریخت.
در ماه آگوست سال 2015، چین شوک ناگهانی ناشی از کاهش ارزش یوآن را مهندسی کرد. به دلیل کاهش ارزش پول چین، ارزش دلار ظرف دو روز ۳٪ بالاتر رفت. نتایج فاجعه آمیز بود.
سهام آمریکا طی چند هفته ۱۱٪ کاهش یافت. یک تهدید واقعی از بحران مالی جهانی و بحران تمام عیار نقدینگی وجود داشت. بحران توسط فدرال رزرو و تصمیم به لغو افزایش نرخ بهره آمریکا از سپتامبر تا دسامبر بعدی، برگردانده شد.
چین از ماه نوامبر تا دسامبر سال ۲۰۱۵ دست به کاهش ارزش پول دیگری زد. چین این بار پنهانی اقدام به حمله نکرد اما کاهش ارزش پول را طی گامهای کوچکی اجرا کرد. این کاهش ارزش پول مخفیانه بود.
نتایج به همان اندازهی ماه اوت گذشته فاجعهبار بود. سهامهای آمریکا از 11 ژانویه 2016 تا 10 فوریه 2016 11٪ کاهش یافت. باز هم بحران بزرگ تنها با تصمیم بانک فدرال مانع از افزایش نرخ بهره ایالاتمتحده در ماه مارس و ژوئن 2016 شد. بار دیگر بحران بزرگتری تنها با تصمیم فدرال رزرو به تأخیر در برنامهي افزایش نرخ بهرهی آمریکا در مارس و ژوئن 2016 رفع شد.
بر اساس کاهش ارزش به نسبت کوچکتر یوان در اوت 2015 و دسامبر 2015، واکنشهای کاهش ارزش جدید به چین محدود نخواهد شد. بازار سهام آمریکا بیش از 10٪ در هر دو مورد پیشین سقوط کرد.
چین در سال ۲۰۱۵ با کاهش ارزش کارنسی خود از «تثلیث غیرممکن» گریخت. همچنین در سال ۲۰۱۷ دوباره با شاهکار بستن حساب سرمایه، افزایش نرخ بهره، افزایش ارزش یوان و در نتیجه شکستن نرخ ارز ثابت از «تثلیث غیرممکن» گریخت.
مشکل چین این است که هیچ یک از این راهحلها پایدار نیستند. چین نمیتواند حساب سرمایه را بدون آسیب زدن به سرمایههای ورودی ضروری حفظ کند. اگر شما نتوانید پولتان را خارج کنید چه کسی در چین سرمایهگذاری میکند؟
چین همچنین نمیتواند نرخ بهره بالا را حفظ کند؛ زیرا هزینههای بهره، شرکتهای دولتی را به ورشکستگی میکشاند و موجب افزایش بیکاری میشود، که این از لحاظ اجتماعی ناپایدار است.
چین نمیتواند یک یوان قوی را حفظ کند؛ زیرا باعث کاهش صادرات، آسیب دیدن شغلهای مربوط به صادرات و ایجاد رکود از طریق واردات با قیمت پایینتر میشود. یک پول تورمی مصنوعی، ذخایر ارز خارجی را برای ثابت نگهداشتن نرخ ارز خالی میکند.
از آنجا که «تثلیث غیرممکن» در طولانی مدت واقعاً غیرممکن است و از آنجا که راهحلهای فعلی چینی ناپایدار هستند، چین برای حل سیاست «سه گانه غیرممکن» خود چه کارهایی را میتواند انجام دهد؟
بدیهیترین کاری که احتمالاً پیاده خواهد شد، کاهش ارزش حداکثری یوان در نرخ برابری با دلار به حدود سطح ۷.۹۵ یا کمتر است.
این اقدام، جریان خروج سرمایه را متوقف میکند؛ زیرا علت آن خروجها، ترس ازکاهش ارزش پول است. هنگامی که کاهش ارزش پول رخ میدهد هیچ چیز ضروریتر از خارج کردن پول از چین نیست. در واقع پول جدید باید شروع به گردش کند تا نسبت به بسیاری از کارنسیهای محلی ارزانتر، مزیت پیدا کند.
وضعیت سیاسی چین نیز مایل به سیاست کاهش ارزش پول است. اکنون که «کنگره حزب ملی کمونیست چین» به پایان رسیده است، رئيسجمهور «شی» جاهطلبیهای سیاسی خود را حفظ کرده و دیگر نیازی به پرهیز از آشفته کردن وضع موجود ندارد. «دفتر سیاسی کمیته اجرایی حزب کمونیست چین»[12] محدودیت دو دورهای ریاست جمهوری را برداشت که عملاً به «شی» اجازه میدهد که مادامالعمر در قدرت باقیبماند.
«ترامپ» و «شی» هر دو در حال نزدیک شدن به «جنگ تجاری»[13] و «جنگ ارزی»[14] جدیدی هستند. این روند هماکنون در حال انجام است. قویترین سلاح «شی»، کاهش حداکثری ارزش یوان است. این اتفاق فوراً رخ نمیدهد زیرا پکن هنوز در حال تلاش برای مذاکره درباره تعرفهها است. اما احتمالاً بالاخره رخ خواهد داد.
نهایتاً چین باید با یک سیستم بانکی ورشکسته، حباب املاک و یک تریلیون دلار ثروت تولید شده از طرح پونزی که اکنون در حال آغاز فروپاشی است مواجه شود.
تضعیف بیشتر یوآن به چین این اجازه را میدهد که در دورههایی از ذخایر خود در عبور از این مشکلات استفاده کند.
کاهش ارزش یوان به شدت موجب سقوط بازار سهام آمریکا شد. کاهش جدید حداکثری ارزش پول چین چه نشانهای برای بازار سهام آمریکا دارد؟
ممکن است که به زودی پاسخی داشته باشیم.
[1] Impossible Trinity
[2] Open Capital Account
[3] Fixed Exchange Rate
[4] Independent Monetary Policy
[5] Freedonia
[6] Sylvania
[7] George Soros
[8] Trump
[9] policy of currency war appeasement
[10] The National Congress of the Communist Party of China (NCCPC)
[11] Xi Jinping
[12] The Chinese Politbur
[13] Trade War
[14] Currency War