جنگ ارزی آمریکا علیه ایران / مورد مطالعاتی سال 1390
(در سال 1390) از دلار برای بیثبات کردن اقتصاد ایران استفاده کردیم. ـ جیمز ریکاردز ـ |
در ژانویه 2012 بنیاد کارنگی کنفرانسی را در موضوع «جنگ ارزی» با سخنرانی جیمز ریکاردز ترتیب میدهد. این کنفرانس ازاینجهت حائز اهمیت است که در آن ریکاردز، دربارهی جنگ ارزی ایران در سال 1390 و نقش ایالاتمتحده در این جنگ سخن میگوید. به غیر از این کنفرانس، ریکاردز در همان سال یادداشتهایی را نیز در تبیین این موضوع نوشته است.
«نتیجه این تحریمها، انزوای فوری ایران از سیستم دلار و کمبود شدید دلار در ایران بود. ریال ایران در عرض فقط چند روز بیش از 40 درصد از ارزش خود را در برابر دلار از دست داد. ازآنجاکه بسیاری از کالاها در ایران وارد میشود، قیمت این کالاها به ریال دو برابر شدند…
در عرض چند روز، ایالاتمتحده که ایران را از سیستم بانکی جهان جدا کرده بود، ارزش برابری ارز ایران را نابود کرد، به اقتصاد ایران ”ابر تورم“ را تزریق کرد و باعث افزایش در نرخ بهره شد. تمام این اتفاقات تنها چند هفته پیش از انتخابات ایران در زمانی روی داد که ایالاتمتحده در حال ”تغییر رژیم“ در ایران و راهاندازی دوبارهی انقلاب سبز بود و این موارد تصادفی نبودند؛ بنابراین، این رویه ـ جنگ ارزی ـ روش خوبی برای بیثبات کردن یک حکومت است.»
«بنیاد کارنگی»[1] یکی از مهمترین اندیشکدههای ایالاتمتحده است که نقش اساسی در شکلگیری و مدیریت سیاستهای کاخ سفید و تنظیم استراتژیهایی در سطح جهانی بازی میکند. «بنیاد کارنگی» در حوزه امنیت جهانی تمرکز ویژهای داشته که اهداف و سیاستهای خود را در این حوزه در راستای پروژهی جهانیسازی دنبال کرده است. ترویج و توسعه پروژه جهانیسازی، اجرای طرح خاورمیانه، پیگیری انقلابهای رنگین در جوامع سیاسی متضاد با منافع نظام سلطه جهان از اهداف این بنیاد به شمار میرود.
کارنگی، هرساله کنفرانسهای متعددی را در آمریکا با موضوعات مختلف سیاسی و اقتصادی برگزار میکند. در همین راستا در ژانویه 2012 کنفرانسی با موضوع «جنگ ارزی»[2] با سخنرانی جیمز ریکاردز[3] ترتیب میدهد. این کنفرانس ازاینجهت حائز اهمیت است که در آن ریکاردز، دربارهی جنگ ارزی ایران در سال 1390 و نقش ایالاتمتحده در این جنگ سخن میگوید.
یکی از رخدادهای مهمی که اقتصاد ایران را در چند سال اخیر تحت تأثیر جدی خود قرار داده و موجب ظهور و بروز عدم تعادلهای اساسی در سازوکارهای اقتصادی گردیده، جنگ ارزی سال 1390 در ایران است. در این نوشتار در نظر داریم که به تحلیل ریکاردز دربارهی جنگ ارزی ایران بپردازیم. برای یادآوری این واقعه میتوان به افزایش شدید و ناگهانی طلا و دلار در آن برههی زمانی خاص اشاره کرد.
یکی از مهمترین رویدادهای سال 1390 آغاز جنگ اقتصادی کشورهای غربی به رهبری ایالاتمتحده آمریکا با ایران و بهتبع آن «جنگ ارزی ایران» بود. طی سالهای 1391-1390 به دلیل تحریمها، تورم، نقدینگی بالا در اقتصاد ایران و عدم تعادل در بخشهای مختلف اقتصاد شاهد شوک بزرگ ارزی بودیم و قیمتهای بازار ارز از مهر 90 شروع به بالا رفتن کرد و انحراف از قیمت تعادلی بازار ارز طی چند ماه اوج گرفت. دولت در بهمن 90 نرخ ارز مرجع را 1226 تومان تعیین کرد، گرچه بازار چند ماه ثبات داشت؛ اما از تیرماه 91 به دنبال تحریم خرید نفت، نرخ دلار شروع به افزایش کرد و در مهر 91 به بالای 3500 تومان رسید. تحریم بانک مرکزی و تحریم خرید نفت بهعنوان منبع درآمد ارزی کشور همراه با حملات سوداگرانه به بازار ارز، منجر به بحران ارزی از پاییز 91 شد.
پس از انتخابات سال 1388 رسانههای بیگانه که در به ثمر رساندن آشوبهای اجتماعی در فضای سیاسی علیه جمهوری اسلامی شکست خورده بودند، برنامههای چالشبرانگیز اقتصادی دولت احمدینژاد را در قضیهی هدفمندی یارانهها فرصت مناسبی برای ایجاد طغیان اجتماعی علیه ایران اسلامی در فضای اقتصادی یافتند، با استفاده از نوسانات بازار ارز و طلا هجمهی رسانهای عظیم را آغاز کردند و این امر از طریق تحریک آستانهی تحمل عمومی در ایران امکانپذیر میگردید.
این هجمهی رسانهای و سیاسی با موضعگیریهای مداخلهجویانه مسئولان غربی در خصوص نوسان بازار طلا و ارز کشورمان همزمان شد که به فضای روانی شکلگرفته از بحران ارز و طلا برای تشدید التهاب در جامعه ایران دامن زد.
در طول تاریخ، «جنگ ارزی» عبارت بوده است از:
«تضعیف رسمی ارزش پول از سوی کشورها باهدف کوچک کردن ساختار هزینهها، افزایش صادرات، ایجاد شغل و رونق بخشیدن به اقتصادهایشان به بهای تضعیف اقتصاد طرف تجاریشان».[4]
اما این تنها راه ممکن برای «جنگ ارزی» نیست. بلکه سناریوهای بسیار موذیانهتری هم هستند که از ارزها بهعنوان سلاح برای وارد آوردن لطمات اقتصادی بر رقبا استفاده میشود. حتی صرف وجود چنین تهدیدی کافی است تا کشوری را وادار سازد تا در فضای نبرد ژئوپلیتیک به رقبای خود امتیاز واگذار کند.
ارزش پول یک کشور پاشنه آشیل آن است؛ اگر پول ملی سقوط کند، همهچیز با آن به باد میرود. به همین دلیل است که در هر جنگ ارزی، خود ارز یک کشورْ هدف نهایی حملات قرار میگیرد. آدام اسمیت در کتاب «ثروت ملل»[5] مینویسد که یکی از عناصر مشترک که در تمام سقوطهایی که در کشورها و تمدنها اتفاق افتاده، تضعیف ارزش پول ملی آنها بوده است. در آن زمان به علت رایج نبودن پول کاغذی، حکومتها در عیار مسکوکات دستکاری کرده و از طریق آن ارزش پول را تضعیف میکردند.
همچنین در اینباره، میلتون فریدمن به نقل از لنین در کتاب «سرمایهگرایی و آزادی»[6] میگوید که هیچ اقدامی کوبندهتر و مخربتر از تضعیف ارزش پول ملی برای یک کشور نیست؛ و اگر میخواهید یک کشور را از پا دربیاورید باید به پول آن حمله کنید.
اعتراف ریکاردز به جنگ ارزی آمریکا ایران در سال 1390
جیمز ریکاردز استراتژیست «جنگ ارزی» و مؤلف کتابی تحت همین عنوان[7]، در کنفرانسی در ژانویه 2012 در بنیاد کارنگی از جنگ ارزی ایران در سال 1390 و نقش ایالاتمتحده در این امر سخن میگوید و ادعا میکند که آمریکا از دلار برای بیثبات کردن اقتصاد ایران استفاده کرده است.
جیمز ریکاردز، مشاور تهدیدات مالی و جنگ نامتقارن در CIA
«بهعنوان یک تحلیلگر کلان جهانی، اغلب از من پرسیده میشود که اگر جنگ با ایران شروع شود چه اتفاقی میافتد؟ پاسخ من این است که جنگ آغاز شده است اما در این جنگ هنوز تیری شلیک نشده. به تعبیر کارشناسان، ایالاتمتحده و اسرائیل درگیر جنگ نامحدود یا جنگ نامتقارن با ایران هستند. این جنگ شامل خرابکاری، ترور، عملیات ویژه، عملیات روانی، حمله به زیرساختهای حیاتی، جنگ سایبری و همچنین شامل جدیدترین شیوه جنگ یعنی ”جنگ مالی“ است. به همین ترتیب همهی این موارد در ”دکترین استراتژیک“ کشورها گنجانده میشود و نهفقط در ایالاتمتحده، بلکه در کتابهای چینی نیز بهصراحت بخش جنگ مالی را در دکترین استراتژیک چینی قرار میدهند.»[8]
«ایالاتمتحده و اسرائیل همان زمان در حال انجام بازی جنگ علیه ایران هستند. حرکتهای بسیاری وجود دارد که مهرهها در صفحه شطرنج در این نقطه میتوانند انجام دهند. این فقط بازی جنگ یا فکر کردن در مورد آنچه ممکن است اتفاق بیافتد نیست، درواقع حرکت مهرهها بر روی صفحهی شطرنج آغازشده است.»[9]
«بیش از 30 سال است که ایالاتمتحده تحریمهای مالی و اقتصادی علیه ایران را اعمال کرده است؛ این تحریمها چیز جدیدی نیستند؛ اما چند هفته پیش رئیسجمهور اوباما با اعمال تحریم بانک مرکزی ایران راه تأمین اکسیژن ایران را مسدود کرد. به بانکهای بینالمللی گفته شد اگر آنها به کسبوکار با بانک مرکزی ایران بپردازند، آنها را از انجام کسبوکار در سیستم پرداخت جهانی دلار که توسط ایالاتمتحده کنترل میشود محروم خواهند شد. البته که این بانکها از این دستور پیروی کردند.»[10]
«در حقیقت ایالاتمتحده با تحریم بانک مرکزی ایران از استراتژی قورباغه بهره گرفته است. این یک بازی جنگ است که اتفاق افتاده. ایران در برابر این تک، ایران تهدید به بستن تنگه هرمز کرده است. در واکنش به این قضیه ایالاتمتحده آمریکا، بریتانیا و فرانسه شش کشتی جنگی را به همراه ناو هواپیمابر هستهای ”یو اس اس اینترپراز“[11] همراه با ناو هواپیمابر «آبراهام لینکلن[12]» در خلیجفارس، مستقر کردهاند.»[13] (بهمن 1390)
ریکاردز جنگ ارزی آمریکا را با ایران که توأمان با تحریمهای گستردهی اقتصادی بود و در نهایت به کاهش یکبارهی ارزش ریال انجامید، اینگونه توصیف میکند:
«نتیجه این تحریمها، انزوای فوری ایران از سیستم دلار و کمبود شدید دلار در ایران بود. ریال ایران در عرض فقط چند روز بیش از 40 درصد از ارزش خود را در برابر دلار از دست داد. ازآنجاکه بسیاری از کالاها در ایران وارد میشود، قیمت این کالاها به ریال دو برابر شدند. کالاهای اساسی یکشبه از دویست هزار ریال به چهارصد هزار ریال افزایش یافتند؛ و تاجرها مجبور شدند بهمنظور به دست آوردن دلار موردنیاز برای واردکردن کالاها به بازار سیاه روی بیاورند. بانکهای ایرانی با افزایش نرخ بهره به بیش از 20 درصد بهمنظور حفظ ریال در بانکها و جلوگیری از خارج شدن آن از سیستم بانکی ایران واکنش نشان دادند.»[14]
«در عرض چند روز، ایالاتمتحده که ایران را از سیستم بانکی جهان جدا کرده بود، ارزش برابری ارز ایران را نابود کرد، به اقتصاد ایران ”ابر تورم“[15] را تزریق کرد و باعث افزایش در نرخ بهره شد. تمام این اتفاقات تنها چند هفته پیش از انتخابات ایران در زمانی روی داد که ایالاتمتحده در حال ”تغییر رژیم“[16] در ایران و راهاندازی دوبارهی انقلاب سبز بود و این موارد تصادفی نبودند؛ بنابراین این رویه روش خوبی برای بیثبات کردن یک رژیم است. تغییرات رژیم واقعاً اسم بازی در ایران است. کسی خواهان جنگ نیست اما میتوانیم گروه جدیدی را مسئول اداره کشور کنیم تا شاید پسازآن راهی به برنامهی هستهای ایران بیابیم.»[17]
«جنگ ارزی» یکی از محورهای مهم «جنگ تمامعیار اقتصادی» است. اهمیت بررسی مقولهی «جنگ ارزی» به جبههبندی مبارزهی تمامعیار دلار آمریکا با دیگر ارزهای رایج جهانی مربوط میشود. و پول ایران، بهعنوان ایدئولوژیکیترین دشمن آمریکا در رأس این جبهه قرار دارد.
ابزار ضربه زدن در جنگ اقتصادی متلاطم کردن اقتصاد کشور، ایجاد جنگ روانی و رواج بیاعتمادی در بین مردم است. در جنگ روانی ارزی دشمن و رسانههای آن تلاش کردند تا با انواع تاکتیکهای رسانهای نهتنها ارزش پول ملی را به پایینترین حد خود برسانند بلکه درصدد بودند که زمینههای آرامش و امنیت ملی را باهدف قرار دادن سرمایهها از بین ببرند.
تصمیم سازان و تصمیم گیران سیاسی و اقتصادی با توجه به القائات و اهداف دشمن از «جنگ ارزی» باید در حل این فتنه اقتصادی تلاشهای خود را با همراهی و همدلی به نتیجه برسانند. در جنگ ارزی آمریکا در نظر دارد کشورهای رقیب را زمین بزند؛ باید گفتمان جامعه را به سمت شناخت «جنگ ارزی» سوق دهیم و اقتصاد را در تکانهها حفظ کرده و پیش ببریم.
[1] Carnegie Corporation
[2] Currency War
[3] James Rickards
[4] ریکاردز، جیمز ـ جنگهای ارزی ـ ترجمه رحیم میلانی ـ تهران ـ ترجمه بنیاد تعاون ناجا ـ ۱۳۹۳ ـ چاپ اول
[5] Wealth of Nations, Adam Smith, 1776
[6] Capitalism & Freedom, Milton Friedman, 1962
[7] برای شناخت این کتاب میتوانید به بخش کتابشناسی این پرونده، کتاب «جنگهای ارزی» مراجعه کنید.
[8] youtube: Rickards: Iran’s Currency War
[9] fellowshipoftheminds: U.S. war with Iran has already begun
[10] US News: The Financial War against Iran
[11] USS Enterprise
[12] USS Abraham Lincoln
[13] fellowshipoftheminds: U.S. war with Iran has already begun
[14] US News: The Financial War against Iran
[15] Hyperinflation
[16] Regime change
[17] youtube: Rickards: Iran’s Currency War