برنامه مخفی نخبگان جهانی برای ارزهای دیجیتال
برنامه مخفی نخبگان جهانی برای ارزهای دیجیتال چیست؟ طرحی است برای حذف دلار آمریکا و جایگزین آن با ارز دیجیتالی جهانی مبتنی بر پلتفرم بلاکچین
چگونه طلا و فناوری بلاکچین میتواند جهان را به مسیری دور از نظام دلار محور هدایت کند.
ترجمه اختصاصی توسط جنبش مقاومت در جنگ ارزی
من میخواهم اندکی راجع به این صحبت کنم که چگونه طلا و فناوری بلاکچین میتواند جهان را به مسیری دور از نظام دلار محور هدایت کند.
علیرغم آنچه ممکن است شما در رسانههای بزرگ شنیده باشید، طلا مانند گذشته همیشه مؤثر است.
مثلا روسیه و چین طی ده سال در حال انباشتن هزاران تن شمش طلای فیزیکی بودهاند. البته خبر این نیست.
خبر این است که هر دو کشور حرکاتی را به سمت پایان بازی ارز طلا پایه[1] طی کردهاند که به طور کامل نظام پرداخت دلاری ایالات متحده آمریکا را دور میزند.
این حرکات هم ژئوپولتیک است و هم پولی.
در واقع، آنها حمله طلاپایه علیه دلار آمریکا را دنبال میکنند که من در سال 2009 برای پنتاگون در اولین بازی جنگ مالی آنها طراحی کردم. آن بازی جنگ مالی به طور مفصل در کتاب جنگ ارزی که در سال 2011 چاپ شد توصیف شده است.
به نظر میرسد که روسها و چینیها کتاب من را خواندهاند!
روسیه، چین، و دوستان عضو بریکس آنها (بریکس مخفف برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است) به سوی نظام تجارت طلای خود (عبور از لندن و نیویورک) پیش میروند.
از آنجا تنها یک قدم کوچک به سوی ارز دیجیتال با پشتوانه طلا مانده است که از فناوری دفتر کل توزیع شده[2] و رمزنگاری در درجه نظامی[3] استفاده میکند. فناوری دفتر کل توزیع شده عنوان دیگر برای فناوری بلاکچین است. اما بر خلاف ارزهای دیجیتالی مانند بیت کوین، این سیستم دیجیتالی ممکن است با پشتوانه طلا باشد.
هنگامی که چنین سیستمی برپا شده و اجرا شود، گروه بریکس میتواند به تجارت و معامله نفت، کالا، اسلحه، کالاهای تولیدی پرداخته و حسابهای کلی پرداخت را بدون هیچ استفادهای از دلال و واسطههای مالی غربی انجام دهد.
از همین رو یک فقدان اعتماد جهانی نسبت به دلار خیلی دور نیست. برنده همه اینها طلا است.
**************************************************************************
برنامه مخفی نخبگان جهانی برای ارزهای دیجیتال
مردم میگویند برخی از انواع پول مانند بیت کوین یا دلار آمریکا پشتوانهای ندارد. اما این درست نیست. پشتوانه آنها یک چیز است: اعتماد.
اگر شما و من اطمینان داشته باشیم که چیزی پول است و توافق کنیم که آن چیز پول است، پس پول است. من میتوانم یک چیز را پول بنامم، اما اگر کسی دیگری در دنیا آن را نخواهد، پس پول نیست. طلا، دلار، و ارزهای دیجیتال هم همینطور است.
دولتهای در اینجا یک حاشیه دارند، چرا که شما را وادار میکنند به پول آنها مالیات پرداخت کنید. به عبارت دیگر، دولتها اساسا با تهدید مردم به مجازات در صورت عدم پرداخت مالیات مشخص شده به پول بدون پشتوانه[5] دولت، یک مورد استفادهی تصنعی برای شکلهای پول کاغذی خود ایجاد کردهاند.
و دلار یک انحصار به عنوان پول رایج[6] برای پرداخت در مالیاتهای ایالات متحده دارد. به نظر جان مینارد کینز[7] و دیگر اقتصاددانان، این توانایی قدرت دولت است که می تواند پرداخت مالیات را به یک ارز مشخص تحمیل کند که ارزش ذاتی را به یک ارز می دهد.
شایان ذکر است که دلار آمریکا همچنین به عنوان یک رمز ارز دیجیتالی برای همه مقاصد و اهداف نیز محسوب میشود. فقط دلار توسط یک بانک مرکزی منتشر میشود: فدرال ررزو[8]، در حالی که بیت کوین به صورت خصوصی منتشر میشود. درحالی که ما ممکن است مقدار اندکی دلار کاغذی در کیف پول خود گاه به گاه داشته باشیم، اکثریت قریب به اتفاق معاملات دلاری به صورت ارزی یا اوراق بهادار به صورت دیجیتالی صورت میگیرد.
ما قبضها را به صورت آنلاین پرداخت میکنیم، خرید را از طریق کارت اعتباری انجام میدهیم و پول به صورت دیجیتالی به حساب بانکی ما واریز میشود. این معاملات همگی با استفاده از تکنیکهای کد نویسی همانند بیت کوین رمزنگاری شدهاند.
دولتها نمیخواهند بلاکچین را ببندند. میخواهند آن را کنترل کنند.
بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال را میتوان نوعی از پول دانست که رقیبی برای ارزهای بدون پشتوانه موجود است.
بنابراین بسیاری، دولتها را اینگونه فرض میکنند که قصد از بین بردن بلاکچین را دارد. اما این درست نیست. آنها نمی خواهند بلاکچین را از بین ببرند؛ بلکه به دنبال کنترل آن هستند.
آنها از طریق استفاده از اختیاراتی مانند وضع مقررات، مالیات، بازپرسیها و در نهایت با اختیارات اجبار کننده بیشتر مانند دستگیری و حبس افرادی که از دستورات دولت در رابطه با بلاکچین سرپیچی میکنند به دنبال اینکار هستند.
بلاکچین به زیرساختهای اساسی مانند سرورها، شبکههای ارتباطاتی، نظام بانکی و شبکه برق بستگی دارد که همه آنها تابع کنترل و نظارت دولت هستند آنگونه که عملکرد چین نشان میدهد.
این درب پشتی است که دولتها برای تنظیم و کنترل بلاکچین استفاده میکنند.
به علاوه، فناوری ارز دیجیتال میتواند همان ساز و کاری باشد که بوسیله نخبگان جهانی برای جایگزینی نظام مالی دلار پایه استفاده شده است.
در سال 1958، مائو زدونگ، رهبر حزب کومونیست چین با عقلاء و هنرمندانی تضعیف شده مواجه شد و که طبق قانون چین بیگانه انگاری[9] شده بودند. به عنوان واکنش سیاست و خط مشی، او سیاست جدید آزادی عقلاء را مطرح کرد.
مائو اعلام کرد: «سیاست اجازهدادن به شکفتن یکصد گل و یکصد مکتب فکری رقیب، برای ترویج شکوفایی هنرها و پیشرفت علم طراحی شدهاست».
این بیانیه با عنوان: «مبارزه صد گل» (که اغلب به اشتباه مبارزه هزار گل نقل میشود) مطرح میشود. واکنش به دعوت مائو یک بیرون ریزی مشتاقانه اندیشه خلاق و اظهار هنرمندانه بود.
آنچه که در ادامه آمد چیز عجیبی برای کسانی که با عملیات قدرت دولت آشنا هستند نیست. هنگامی که روشنفکران و هنرمندان ظهور کردند، برای پلیس مخفی مائو بسیار ساده بود که آنها را دستگیر کرده، به قتل برساند یا برخی از آنها را شکنجه کند، و دیگران را به اردوگاههای باز آموزی بفرستد که همگامی ایدئولوژیک را یاد بگیرند.
جنبش یکصد گل[10] دامی بود برای کسانی که به دولت اعتماد کرده بودند. همچنین مشتی نمونه خروار چیزهایی که به شکل انقلاب فرهنگی خشونتبار تر و جامعتر 1964 – 1974 بود که در آن تمام آثار فرهنگ بورژوازی[11] چین و بسیاری از میراث تاریخی چین نابود شد.
چنین چیزی امروزه در حال وقوع برای بیت کوین و فناوری دفتر کل توزیع شده (DLT) میباشد. در طی چندین سال گذشته دولتهای با صبوری در حال مشاهده توسعه و رشد فناوری بلاکچین خارج از کنترلشان بودهاند.
لیبرالهای حامی بلاکچین این عدم نظارت دولت را مغتنم شمرده، جشن گرفتند. اما این جشن آنها نا به هنگام است، و عقیده آنها به پایداری نظامهای قدرتمند خارج از نظارت دولت سادهلوحانه است.
دولتها علاقهای به رقابت ندارند خصوصا وقتی بحث پول مطرح باشد. دولتها میدانند که نمیتوانند بلاکچین را متوقف کنند، و در واقع نمیخواهند. آنچه آنها به دنبال آن هستند، نظارت بر آن است با استفاده از اختیاراتی همچون قانونگذاری، مالیات، و بازرسی و در نهایت اختیارات اجبارکننده بیشتر مانند بازداشت و حبس افرادی که از پیروی از دستورات دولت راجع به بلاکچین امتناع میورزند.
بلاکچین یک عنصر آسمانی نیست (علیرغم نام یکی از ارزهای مجازی) و بر روی مریخ زندگی نمیکند. بلاکچین متکی بر زیرساختهای حساسی همچون سرورها، شبکههای ارتباطاتی، نظام بانکداری و شبکه انتقال نیرو است که همه آنها تحت کنترل دولت است و این راه ردیابی و کنترل آنها است.
SEC به تازگی «راهنمای تنظیم ارائه سکههای اولیه» را اعلام کرده که قدم اول به سوی اقتضای جذب سرمایه از طریق نشانههای مبتنی بر بلاک چین برای ثبت در دولت است.
انجمن اقتصادی جهانی، مجموعه میزبان کنفرانس نخبگان برجسته جهانی داووس، مقاله ای تحت عنوان «چهار دلیل برای سوءاستفاده از کلاهبرداری در اطراف بلوچین» منتشر کرد.
و چین اعلام کرده که از بلاکچین برای جمعآوری مالیات و صدور فاکتورهای الکترونیکی برای شهروندان استفاده خواهد کرد.
شاید بهطور شگفتآورتری، «صندوق بینالمللی پول» در توازن آن مشارکت نماید. در گزارش ویژهای که در ژوئن 2017 منتشر شد، «صندوق بینالمللی پول» این مطلب را در مورد بلاکچین میگوید:
«تکنولوژی دفتر کل توزیع شده یا (DLT)، بهویژه، میتواند موجب تغییر در بخش مالی گردد. … DLT را میتوان بهعنوان «غیرمجاز» یا «مجاز» طبقهبندی کرد، بسته به اینکه چه کسانی میتوانند در فرآیند اعتبارسنجی آن مشارکت کنند. DLT های غیرمجاز به هرکسی اجازه خواندن، انجام معاملات و مشارکت در روند اعتبارسنجی را میدهند؛ و این رویههای باز (بهعنوانمثال در زیر لایه بیتکوین) میتواند بسیار مخرب باشد؛ اگر پیادهسازی آن موفقیتآمیز باشد. در مقابل، در DLT های مجاز، فرایند اعتبارسنجی توسط یک گروه از پیش انتخاب شده از مشارکتکنندگان (کنسرسیوم) یا توسط یک سازمان (کاملاً خصوصی) مدیریت میشود و بهاینترتیب بیشتر بهعنوان یک پلت فرم (خطمشی) ارتباطی مشترک عمل میکند.» (تأکید اضافه شده است).
اظهارنظر «صندوق بینالمللی پول» نیازمند ترجمه متخصصین است، چرا که آنها هرگز به انگلیسی ساده نوشتهنشده و معنای واقعی همیشه در پشت خطوط پنهانشده است؛ اما حقیقت کلام این گزارش روشن است.
«صندوق بینالمللی پول» از سیستمهای «مجاز شده» در برابر «طرحهای باز» حمایت میکند. «صندوق بینالمللی پول» همچنین ترجیحاً از گروه کنترل مشارکتکنندگان از پیش انتخابشده یا «یک سازمان» تا اجازه مشارکت هرکسی استقبال میکند.
این را باید به عنوان بخشی از برنامه صندوق بین المللی پول برای مهاجرت از فرم کنونی پول جهانی (حقوق برداشت مخصوص SDR) به پلتفرم DLT دانست که بوسیله صندوق بین المللی پول کنترل میشود. در این زمان، تمام دیگر اشکال پول باید ممنوع شود.
این موضوع و دیگر تحولات همه به یک گروه نخبه شامل «صندوق بینالمللی پول»، جی پی مورگان ، گروه داووس، سازمان درآمد داخلی آمریکا[12]، کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا[13] و دیگر آژانسهای همگرا برای حذف کردن سیستم گردش آزاد اطلاعات موجود در قلمرو بلاکچین و جایگزینی آن با یک سیستم مجاز تحت کنترل کنسرسیوم اشاره دارد.
[1] Gold-based currency
[2] distributed ledger technology
[3] military-grade encryption
[4] Daily Reckoning
[5] Fiat currency
[6] Legal tender
[7] John Maynard Keynes
[8] Federal Reserve
[9] Alienation
[10] The Hundred Flowers Movement: جنبش یکصد گل ، دورهای در سال ۱۹۵۶ در جمهوری خلق چین است، که در طول آن، حزب کمونیست چین، شهروندان این کشور را ترغیب به ابراز آزادانهٔ دیدگاههایشان دربارهٔ حکومت کمونیستی این کشور میکرد. در این دوره، دیدگاهها و راهحلهای گوناگون دربارهٔ سیاستگذاری ملی، برمبنای اظهارنظر مشهور رهبر حزب کمونیست، مائو تسهتونگ، تشویق میشدند.پس از دورهٔ کوتاهی از آزادسازی، مائو ناگهان خطمشی را تغییر داد. سرکوب، در طول سال ۱۹۵۷، بهعنوان یک کارزار ضدراستگرایی، علیه کسانی که منتقد حکومت و ایدئولوژی آن بودند، ادامه یافت.
[11] Bourgeoisie culture
[12] IRS سازمان دولتی در زیرمجموعه وزارت خزانهداری ایالات متحده آمریکا است که وظیفه خدمات درآمد حکومت فدرال ایالات متحده آمریکا را بر عهده دارد.
[13] SEC کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا یک نهاد فدرال در ایالاتمتحده آمریکا است. مسئولیتهای اصلی این نهاد فدرال عبارتاند از: اِعمال قوانین فدرال اوراق بهادار آمریکا؛ نظارت بر صنعت اوراق بهادار آمریکا؛ نظارت بر بورسهای ملی سهام و اختیار معاملات آمریکا؛ و نظارت بر دیگر بازارهای الکترونیکی اوراق بهادار در آمریکا.