نائب رئیس اتاق بازرگانی تفاوت جنگ از بحران را نمیداند!!
چرا جنگ و نه بحران؟
نائب رئیس اتاق بازرگانی تفاوت جنگ از بحران را در اقتصاد نمیداند!!
درحالیکه کشور در این سالهای اخیر درگیر یک «جنگ تمامعیار اقتصادی» شده و هر از چندی نبردهای سنگین ارزی، ساختار اقتصاد ایران را میلرزاند، برخی مسئولین اقتصادی کشور از تحلیل شرایط روز و عامل شکستهای پیاپی عاجز هستند.
جای بسی تأسف است که اخیراً نائب رئیس اتاق بازرگانی که باید نقش مؤثری در این جنگ داشته باشد، در سخنانی مدعی شده است که «اقتصاد درگیر بحران است، نه جنگ»[۱]!! این اظهارنظر مشکوک در خوشبینانهترین حالت ناشی از آن است که او تفاوت بین «جنگ» و «بحران» را نمیداند. پدرام سلطانی نائب رئیس اتاق بازرگانی تهران مدعی شده است که مشکلات امروز اقتصاد ایران یک بحران ارزی است و نه جنگ ارزی.

تقاوت جنگ از بحران
این فرد علاوه بر نائب رئیسی اتاق، عضو هیئتمدیره شرکت پرسال (شرکت صادرات فرآوردههای پتروشیمی) است. سلطانی مدرک دکتری MBA خود را از دانشگاه منچستر انگلستان گرفته و مسئول پیگیری عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی که تحت نفوذ سیاستهای آمریکا قرار دارد میباشد.
او میبایست در شرایط فعلی یکی از بازوهای عملیاتی ما در این جنگ تمامعیار اقتصادی باشد، اما متأسفانه با این اظهارنظر نشان داد که نهتنها بازوی عملیاتی ما در این جنگ نیست، بلکه به ستون پنجم دشمن در ایران بیشتر شبیه است و درک درستی هم بهعنوان یک مقام اقتصادی از عرصه اقتصاد کشور ندارد.
درست درجاییکه رهبر انقلاب بهعنوان فرمانده کل قوا، طبق قانون اساسی وظیفه اعلام شرایط صلح و جنگ را دارند و بارها از جنگ اقتصادی بهعنوان اولیت اساسی کشور یادکردند، این فرد بهعنوان یک مسئول اقتصادی سعی در تغییر اولویتهای کشور دارد.
اگر در یک جنگ نظامی، به ما حمله میشد و فرماندهان خودی که باید در برابر حمله دشمن صفآرایی میکردند، غافل میبودند و بهغلط تصور میکردند که حملهای در جریان نیست و فقط یک بحران داخلی است، نباید انتظار میرفت که ما در چنین جنگی پیروزی باشیم. این دقیقاً همان شرایطی است که امروز در جنگ اقتصادی دچارش شدیم و مسئولین اقتصادی در غفلت از دشمن با توهم آنکه این ما دچار بحران صرف هستیم میخواهند مشکلات را حل کنند.
این ناآگاهی از منشأ مشکلات همان معضل مفتضحانهای است که گریبان گیر مدیران اقتصادی امروز ایران شده است. تفکر افرادی مانند پدرام سلطانی از هزاران دلال برای مدیریت کلان اقتصاد ایران خطرناکتر است. اگر صرافان میدان فردوسی تفاوت جنگ و بحران را ندانند آنقدر خسارتبار نیست تا اینکه یک مدیر عملیاتی در عرصه اقتصاد شبهخصوصی این تفاوت را متوجه نشود.
تفاوت جنگ از بحران چیست؟
هگل فیلسوف آلمانی سالها قبل «بحران»[۲] را حاصل ارائه پاسخی کهنه به سؤالی نو دانست. او معتقد بود هنگامیکه به پرسش جدید، پاسخی کهنه ارائه کنیم، با بحران روبرو هستیم. ازنظر سیستمی، این تعریف متفاوت است و بحران زمانی آغاز میشود که ثبات و بقاء سیستم با چالش روبرو شود. اگر بقاء و ثبات در یک سیستم (اقتصاد) با تهدید مواجه شود، آن سیستم دچار بحران شده است.[۳] منشأ بحران نیز میتواند داخلی، خارجی، طبیعی و غیرطبیعی باشد که روند انتقال سیستم از شرایط بحران به عادی را مدیریت بحران میگویند.
اما «جنگ»[۴] یا به تعبیری «منازعه» زمانی مطرح میشود که طرف متخاصم و دشمن وجود داشته باشد که منافعش در سطح تاکتیک و وجودش در سطح استراتژیکی در تقابل با منافع و وجود شما قرار بگیرد. هنگامیکه از دشمن صحبت میکنیم، منظور کسی است که «هست» خود را تابع «نیست» شما میداند و تقابل بر سر هست و نیست جنگ را رغم میزند.[۵]
هر جنگی در شرایط وخیم میتواند به بحران منتج شود چون ممکن است «بقاء» را تهدید کند؛ اما هر بحرانی لزوماً ریشه در منازعه ندارد. نگاه «مدیریت بحران» با نگاه «مهندسی منازعات» متفاوت است و انتخاب هرکدام در برخورد با یک مسئله واحد، نتیجه متفاوتی را حاصل میکند.
اگر به اقدامات آمریکا در نابودی ارزش ریال بهعنوان یک بحران نگاه کنیم و نه جنگی حسابشده، نباید انتظار پیروزی و افزایش قدرت پول ملی را داشته باشیم، چون صورتمسئله را اشتباه تعبیر کردیم.
در علوم استراتژیک منابع کلاسیک قدرت به پنج دسته سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی تقسیم میشوند که هرکدام جداگانه میتوانند بهعنوان میدانی برای وقوع یک جنگ مطرح باشند؛ بنابراین باید دانست که جنگها همیشه نظامی نیستند، گاهی سیاسی، گاهی اقتصادی مانند کاهش ارزش پول ملی و تحریم، گاهی فرهنگی مانند حمله به حجاب و گاهی هم نظامی مثل جنگ ایران و عراق هستند. این همان درسی است که در دانشگاه منچستر انگلستان به پدرام سلطانی ندادند که باعث رسوایی او شد.
لذا کسی که آدرس غلط بدهد و بگوید که جنگ ارزی و اقتصادی وجود ندارد، عامل دشمن است و کسی که اولویتهای جمهوری اسلامی را تغییر دهد بدون شک بازیچه دست سرویسهای امنیتی دشمن قرارگرفته است. سازمان اطلاعات شوروی به چائوشسکو رئیسجمهور رومانی در دههی ۱۹۸۰ اطلاع داد که معاون او جاسوس CIA است. او پس از دستگیری معاون خود، او را دید و پرسید:
- تو جاسوس هستی؟
معاون پاسخ داد:
- بله
سپس پرسید که:
- تو چه میکردی؟
معاونش پاسخ داد:
- سازمان سیا دو کار از من خواسته بود که من آن را هرروز در درون دولت انجام میدادم:
- اولویتهای دولت را با موارد کماهمیت جابهجا میکردم.
- افراد را در جای نامناسب با توانایی آنها قرار میدادم.
تکرار چنین اتفاقاتی در امروز جمهوری اسلامی نهتنها بعید نیست بلکه نشانههای آن نیز دیده میشود. در حال حاضر اولویت نخست جمهوری اسلامی تبیین و اعلام «جنگ اقتصادی» است؛ اما عدهای سعی در تغییر اولویتهای انقلاب از مسائل اقتصادی به سمت مسائل فرعی را دارند که تاریخ جهان اثبات کرده است این افراد جاسوس هستند.
آقای پدرام سلطانی اگر قبل از این اظهارنظر غیرکارشناسی کتاب «جیمز ریکاردز» را مطالعه میکرد، متوجه میشد که ریکاردز بهعنوان یک اقتصاددان لیبرال و از افراد سرشناس در والاستریت و عامل رسمی سازمان سیا و پنتاگون، مبانی «جنگ ارزی» را تبیین کرده است و حتی به تاریخ شکلگیری جنگهای ارزی هم پرداخته و از برنامه آمریکا برای کاهش ارزش پول ملی کشورهای جهان ازجمله ایران خبر میدهد.
حتی اگر فیلم سخنرانی ریکاردز در اندیشکده کارنگی و یا سخنرانی «جک لی» وزیر وقت خزانهداری آمریکا در اندیشکده csis را میدید دیگر به خود اجازهی اظهار نظر غیر کارشناسی نمیداد. رفتار این سرمایهدار تمام لیبرال، موجب جهتدهی اتاق بازرگانی بهعنوان یک بخش شبهخصوصی و مؤثر در اقتصاد ایران شده و متأسفانه حس جنگ که میتواند عامل حرکت جامعه در این شرایط باشد را از بین میبرد.
[۱] اقتصاد درگیر بحران است، نه جنگ
[۲] Crisis
[۳] برای آشنایی بیشتر با تعریف بحران و مدیریت آن به جلسه ۴۵ کلبه کرامت مراجعه بفرمایید:
http://kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/71
[۴] War
[۵] برای آشنایی بیشتر با تعریف و کاربرد منازعه به جلسه ۹۷ کلبه کرامت مراجعه بفرمایید:
http://kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/79